درآمدن
Persian
Alternative forms
- در آمدن (dar âmadan)
Etymology
From در (apocopated form of the archaic اندر) plus آمدن
Verb
درآمدن • (dar-âmadan)
- to enter, come inside
- to arrive
Conjugation
conjugation of در آمدن (dar âmadán) (literary Iranian Persian)
| در آمدن (dar âmadán) | infinitive بن واژه | ||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| در آمد (dar âmad) | past stem بن ماضی | در آ (dar â) | present stem بن مضارع | ||||||
| در آمده (dar âmadé) | past participle | در آینده (dar âyandé) | present participle | ||||||
| indicative | |||||||||
| در آمدیم (dar âmádim) | ما | در آمدم (dar âmádam) | من | past گذشته ساده | در آییم (dar ấyim) | ما | در آیم (dar ấyam) | من | aorist حال ساده |
| در آمدید (dar âmádid) | شما | در آمدی (dar âmádi) | تو | در آیید (dar ấyid) | شما | در آیی (dar ấyi) | تو | ||
| در آمدند (dar âmádand) | آنها | در آمد (dar âmad) | وی | در آیند (dar ấyand) | آنها | در آید (dar ấyad) | وی | ||
| در می‌آمدیم (dar mí-âmadim) | ما | در می‌آمدم (dar mí-âmadam) | من | past (imperfect) گذشته استمراری | در می‌آییم (dar mí-âyim) | ما | در می‌آیم (dar mí-âyam) | من | present (imperfect) حال استمراری |
| در می‌آمدید (dar mí-âmadid) | شما | در می‌آمدی (dar mí-âmadi) | تو | در می‌آیید (dar mí-âyid) | شما | در می‌آیی (dar mí-âyi) | تو | ||
| در می‌آمدند (dar mí-âmadand) | آنها | در می‌آمد (dar mí-âmad) | وی | در می‌آیند (dar mí-âyand) | آنها | در می‌آید (dar mí-âyad) | وی | ||
| داشتیم در می‌آمدیم (dấštim dar mí-âmadim) | ما | داشتم در می‌آمدم (dấštam dar mí-âmadam) | من | past progressive گذشته مستمر | داریم در می‌آییم (dấrim dar mí-âyim) | ما | دارم در می‌آیم (dấram dar mí-âyam) | من | present progressive حال مستمر |
| داشتید در می‌آمدید (dấštid dar mí-âmadid) | شما | داشتی در می‌آمدی (dấšti dar mí-âmadi) | تو | دارید در می‌آیید (dấrid dar mí-âyid) | شما | داری در می‌آیی (dấri dar mí-âyi) | تو | ||
| داشتند در می‌آمدند (dấštand dar mí-âmadand) | آنها | داشت در می‌آمد (dấšt dar mí-âmad) | وی | دارند در می‌آیند (dấrand dar mí-âyand) | آنها | دارد در می‌آید (dấrad dar mí-âyad) | وی | ||
| در آمده‌ایم (dar âmadé-im) | ما | در آمده‌ام (dar âmadé-am) | من | present perfect حال کامل | در آمده بودیم (dar âmadé búdim) | ما | در آمده بودم (dar âmadé búdam) | من | pluperfect گذشته کامل |
| در آمده‌اید (dar âmadé-id) | شما | در آمده‌ای (dar âmadé-i) | تو | در آمده بودید (dar âmadé búdid) | شما | در آمده بودی (dar âmadé búdi) | تو | ||
| در آمده‌اند (dar âmadé-and) | آنها | در آمده است (dar âmadé ast) | وی | در آمده بودند (dar âmadé búdand) | آنها | در آمده بود (dar âmadé búd) | وی | ||
| در خواهیم آمد (dar xâhím âmad) | ما | در خواهم آمد (dar xâhám âmad) | من | future آینده | |||||
| در خواهید آمد (dar xâhíd âmad) | شما | در خواهی آمد (dar xâhí âmad) | تو | ||||||
| در خواهند آمد (dar xâhánd âmad) | آنها | در خواهد آمد (dar xâhád âmad) | وی | ||||||
| subjunctive | |||||||||
| در آمده باشیم (dar âmadé bấšim) | ما | در آمده باشم (dar âmadé bấšam) | من | past گذشته التزامی | در بیاییم (dar biyâyim) | ما | در بیایم (dar biyâyam) | من | present حال التزامی |
| در آمده باشید (dar âmadé bấšid) | شما | در آمده باشی (dar âmadé bấši) | تو | در بیایید (dar biyâyid) | شما | در بیایی (dar biyâyi) | تو | ||
| در آمده باشند (dar âmadé bấšand) | آنها | در آمده باشد (dar âmadé bấšad) | وی | در بیایند (dar biyâyand) | آنها | در بیاید (dar biyâyad) | وی | ||
| در بیایید (dar biyâyid) | شما | در بیا (dar biyâ) | تو | imperative دستوری | |||||
conjugation of در اومدن (dar umadán) (colloquial Tehrani)
| در اومدن (dar umadán) | infinitive | ||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| در اومد (dar umad) | past stem | در آ (dar â) | present stem | ||||||
| در اومده (dar umadé) | past participle | در آینده (dar âyandé) | present participle | ||||||
| indicative | |||||||||
| در اومدیم (dar umádim) | ما | در اومدم (dar umádam) | من | past | در آیم (dar âym) | ما | در آم (dar âm) | من | aorist |
| در اومدین (dar umádin) | شما | در اومدی (dar umádi) | تو | در آین (dar âyn) | شما | در آی (dar ây) | تو | ||
| در اومدن (dar umádan) | اونها | در اومد (dar umád) | اون | در آن (dar ân) | اونها | در آد (dar âd) | اون | ||
| در می‌اومدیم (dar mí-umadim) | ما | در می‌اومدم (dar mí-umadam) | من | past (imperfect) | در می‌آیم (dar mí-âym) | ما | در می‌آم (dar mí-âm) | من | present (imperfect) |
| در می‌اومدین (dar mí-umadin) | شما | در می‌اومدی (dar mí-umadi) | تو | در می‌آین (dar mí-âyn) | شما | در می‌آی (dar mí-ây) | تو | ||
| در می‌اومدن (dar mí-umadan) | اونها | در می‌اومد (dar mí-umad) | اون | در می‌آن (dar mí-ân) | اونها | در می‌آد (dar mí-âd) | اون | ||
| داشتیم در می‌اومدیم (dấštim dar mí-umadim) | ما | داشتم در می‌اومدم (dấštam dar mí-umadam) | من | past progressive | داریم در می‌آیم (dấrim dar mí-âym) | ما | دارم در می‌آم (dấram dar mí-âm) | من | present progressive |
| داشتین در می‌اومدین (dấštin dar mí-umadin) | شما | داشتی در می‌اومدی (dấšti dar mí-umadi) | تو | دارین در می‌آین (dấrin dar mí-âyn) | شما | داری در می‌آی (dấri dar mí-ây) | تو | ||
| داشتن در می‌اومدن (dấštan dar mí-umadan) | اونها | داشت در می‌اومد (dấšt dar mí-umad) | اون | دارن در می‌آن (dấran dar mí-ân) | اونها | داره در می‌آد (dấre dar mí-âd) | اون | ||
| در اومده‌ایم (dar umadím) | ما | در اومده‌ام (dar umadám) | من | present perfect | در اومده بودیم (dar umadé búdim) | ما | در اومده بودم (dar umadé búdam) | من | pluperfect |
| در اومده‌این (dar umadín) | شما | در اومده‌ای (dar umadí) | تو | در اومده بودین (dar umadé búdin) | شما | در اومده بودی (dar umadé búdi) | تو | ||
| در اومده‌ان (dar umadán) | اونها | در اومده (dar umadé) | اون | در اومده بودن (dar umadé búdan) | اونها | در اومده بود (dar umadé bud) | اون | ||
| subjunctive | |||||||||
| در اومده باشیم (dar umadé bấšim) | ما | در اومده باشم (dar umadé bấšam) | من | past | در بیایم (dar biyâym) | ما | در بیام (dar biyâm) | من | present |
| در اومده باشین (dar umadé bấšin) | شما | در اومده باشی (dar umadé bấši) | تو | در بیاین (dar biyâyn) | شما | در بیای (dar biyây) | تو | ||
| در اومده باشن (dar umadé bấšan) | اونها | در اومده باشه (dar umadé bấše) | اون | در بیان (dar biyân) | اونها | در بیاد (dar biyâd) | اون | ||
| در بیاین (dar biyâyn) | شما | در بیا (dar biyâ) | تو | imperative | |||||